حریم دل



دارم اتو می زنم تا یه سر و سامونی به لباس های اتو لازمِ داخل کمد بدم؛

داغ می کنه. صاف می کنه.

دارم فکر می کنم که رنجِ روزگار هم درست مثل یه اتو باهامون رفتار می کنه؛

داغمون می کنه و بعد چروک های روحمون رو صاف می کنه؛ حالا این روح، زیبا و شَکیل و قابل پوشیدن میشه.

اینطوری که بهش نگاه کنی برای هر رنجی نباید چیزی جز شکرگزاری بر لبت جاری بشه.

نکنه هیچ گلایه ای، شکایتی، غرغر کردنی در لحظه هات جاری بشه بانو! (که فقط خودت می دونی تاحالا چقدر جاری شده!)

خدایا برای همه چروک هایی که صاف کردی شکرت؛

من مطمئنم که اتوی رنج رو به اندازه پوست کلفتیِ اون روح، روش نگه می داری و اگه روحِ ظریف و نازکی باشه حواست بهش هست که بوی سوختگیش بلند نشه :)) 

سخته شکرگزاری زیر داغیِ اتو ولی بازم از ته قلبم فریاد میزنم "خدایا شکرت"


چقدر همیشه نیاز دارم به این ماه، منِ ناچیز.

و چقدر کم شکرِ بودنت را بجا می آورم، آقاجان.

آقاجان.

ببین مرا.

می دانم که می بینی، گرچه خیلی وقت ها تو را نمی بینم.

بشنو فریاد خفه شده ام را.

می دانم که می شنوی، گرچه خیلی وقت ها تو را نمی شنوم.

آقاجانم شکر که تو را دارم. دستِ خالی ام را ببین. شرمندگی ام را ببین. 

به گوشه چشمت نگاهم کن. 

تو چه بهانه خوبی هستی برای شکستن سد این بغض.

بگذار سیلِ اشک دربرگیرد مرا و با خود ببرد همه آلودگی هایم را.


+ عشق پابرجاست، زندگی زیباست، تا دلها دستِ ابی عبدالله ست.( کلیک )

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

nasimebararin بلاگی برای فایل ها دانلود کتاب علمي پزشکي قیمت سکه/قیمت دقیق سکه/ 3pary الهم عجل لویک الفرج گروه آموزشی درس تربیت بدنی آموزش و پرورش طبس دنیای شیرینی و غذا موسسه حقوقی و داوری دادگستر برتر آمل Nennekr